عاشقانه های دختری ازدیارغم

ساخت وبلاگ
سلام مجدد ودوباره خدمت دل محترم خودم.... من ی دخترم...ی دخترم با احساسات دخترونه...با عاشقانه های دخترونه....چن ماه دیگه 22سالم میشه اما....اما ی کوله بار غم وغصه همراه دارم....هعییییییییییی..... میخام اینجا بنویسم برای خودم برای تسکین دل داغونم که از دست روزگار ونامردیاش خیلی بدجور شکسته شده.... شاید کسی اینجا رهگذر بود وقصه زندگی منو شنید.... داشتم میگفتم ی دختر پر شور وشوق وشیطون بودم....خوش بودم برای خودم....تودنیای خدا غصه چیزی رو نداشتم....هیچ مشکلی نمیتونست منو ریشه کن کنه....بی خیال وخوش گذرون.... به حدی که خیلی ازدوستام همیشه بهم میگفتن;خوش به حالت دختر...تو هیچ وقت پیرنمیشی ... اما..... داستان زندگی من با پیدا شدن سر وکله یه پسر عوض شد ودیگه من آدم سابق نبودم....حالا در حکم ی عاشق بی قرارشده بودم.... داستانی که متاسفانه.......... بزار بعدن کامل توضیح بدم..... تاوهمین جامیگم که سرماجراهای عاشقونه زندگیم عجیب به هم ریخت وحالا من شدم ی آدم خسته وپیر.....که دیگه ملالی برای زندگی کردن نداره..... شاید مقصر کارمن بودم ولی شایدم مقصر کار دیگران..... اما من میدونم که پیداوکردن مقصر کا عاشقانه های دختری ازدیارغم...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های دختری ازدیارغم دنبال می کنید

برچسب : من یک دخترم,من یک دخترم از تبار حوا,من یک دخترم پس, نویسنده : croyaekhis4 بازدید : 222 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 23:14

سکانس اول....... همونجوری که توی پست قبلم گفتم دختری خوشحال وخوشگذرون بودم....بازیگوش وشیطون....بچه زرنگ کلاس .....خلاصه دنیایی داشتیم براخودمون....قهرودعوا تو کار من نبود... اوج ناراحتیم5دقیقه بود وبعد اون قیامت فرامیرسید وآشتی وروبوسی..... دنیای جذابی بود...هرچی بود همش غم وغصه درس ونمره وعروسک بود...به چیز دیگه ای تعلق ووابستگی نداشتم..... اما امان ازدوست ناباب...... ی دوست داشتم به اسم سمانه....چشمای سبز..قدکوتاه...تپل...صورت گندمی..لب ودهن بزرگ...بینی بزرگ... نسبتن زیبا ولی ادعای زیبایش تمام دنیارو ورداشته بود...کشت منو بس که هی میگفت من خوشکلم من خواستگار ریخته دم در خونمون....واااااااای....کلافه ودیوونه شدم ازدستش.... همش توخط پسرابود ....متاسفانه من بیچاره هم واسه رفتن به خونه باید با اون میرفتم چون خونه هامون توی ی مسیر بود..... دوم دبیرستان بودم که سر وکله نیما پیداشد...... پسری خوشتیپ وجذاب ...متین ومودب....اون موقع دانشجوبود که همسایمون شدن..... پسری که دل  خیلیا اسیرش بود واون بیچاره هم اسیر من.... اوایل متوجه نگاهاورفتارای خاصش نشدم...دروغ چرا فک میکردم ازاین پسراست که با عاشقانه های دختری ازدیارغم...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های دختری ازدیارغم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : croyaekhis4 بازدید : 261 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 23:14

سکانس دوم....... بعد ازرفتن نیما داغون شدم.....اما خب این نابودی شاید 5ماه یا6ماه بیشترطول نکشید.....چون من فقط دوسش داشتم و عاشقش نشده بودم......اگه عاشقش شده بودم که الان وضعم افتضاح بود.....دیگه نیما تبدیل شد به خاطرات ودرس عبرت من که بیشتربه خودم بیام.....اما خب خیلی تنهاشده بودم بعد رفتن اون..... متاسفانه زمان رفتن نیما زمان کنکورم بود که خرابش کردم...شروع کردم وازنو درس خوندم تا به هدفم برسم..... تصمیم گرفتم برای دور شدن از این دلتنگی وتنهایی وارد شبکه های اجتماعی ووبلاگای کنکوریا بشم تا بتونم از راهنمایی عده ای ازانسان ها استفاده کنم...تا به خودم بیام ودرسمو بخونم.... اوایل آذربودم که وارد ی وبلاگ کنکوری شدم....بچه های خوبی بودن...اوایل صحبتا همه درسی بود.... اما بعد ازمدتی حدود1ماه بحث ها به انحراف کشیده شد..... یادم رفت بگم من اصلن اهل دنیای مجازی نبودم...از آدمای مجازی اطلاعی نداشتم.... تااین که........... با آرش که مدیر وبلاگ بود آشنا شدم....ارتباطات درسی من باآرش شروع شد....اون زیستش خیلی خوب بود وتواین زمینه خیلی بهم کمک کرد..... اما متاسفانه...... بعد ازحدود2ماه آرش به من عاشقانه های دختری ازدیارغم...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های دختری ازدیارغم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : croyaekhis4 بازدید : 196 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 23:14

سکانس سوم....بیچاره شدم..... اینقد شکوفه به من پیام زد که من کلافه شدم....مرتب پیامای آرش رو که به شکوفه داده بود برام فروارد میکرد..... دلم خون بود....پیامای اون رو که میخوندم ومیدیم که چقد آرش قربون صدقه شکوفه میره والتماسش میکنه وهمش بد منو پشت سرم به شکوفه میگم دلم خون میشد ولی من هم چنان عاشق آرش بودم.... نمیتونستم فراموشش کنم....آخه دوسش داشتم....آخه عاشقش بودم.....من کدوم گناه روکرده بودم که باید اینجوری تاوان پس میدادم??? هعیییییی...... همه مکافات من که فقط همین نبود...... بعد رفتن آرش سخت مریض شدم....تب ولرز داشتم وحالم خوب نبود....باید خودمم توی این بحبوحه واسه کنکورآماده میکردم که ناگهان.... ی شب خیلی حالم بد بود.....شکوفه مرتب پیام میزد ومن همش گریه میکردم..... اینقد کلافه شدم که گوشیمو خاموش کردم وانداختمش زیربالشت..... صبح آزمایش داشتم....باید میرفتم..... متاسفانه یادم رفته بود گوشی روببرم.... مامانم رفته بودسراغ گوشیم واونو روشن کرده بود که.....بسم الله..... پیامای شکوفه که حدود20تا پیام بود اومده بود روگوشیم ومامانم فهمیده بود من چه گندی زدم..... خدا به داد برسه...... د عاشقانه های دختری ازدیارغم...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های دختری ازدیارغم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : croyaekhis4 بازدید : 236 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 23:14

سکانس چهارم......پیام اشتباهی من به آرش وشروع مجدد رابطه ما... چن روز قبل از اعلام نتایج بودکه داشتم بادوستم حرف میزدم که اشتباهی دستم رفت وبه آرش پیام دادم....به جای این که به دوستم پیام بدم.... اولش ی ذره ناگفته نماند خوشحال شدم....گفتم شانس واقبال....یاآرش جواب میده یاهم نه.... چن روز مرتب سرمیزدم ببینم آرش جوابمو داده یانه که متاسفانه جوابی نبود.... بعد از ی مدت دیدم آرش پیام زده... خوشحال بودم درعین حالی که ازش ناراحت ودلگیربودم اما دیدن دوباره آرش وشنیدن صداش بعد4ماه خوشحالی زیادی توی قلبم انداخت..... باهم حرف زدیم وگفت که شکوفه بیچارش کرده....بهم گفت اشتباه کردم ازت جداشدم.... منم دلمو زدم به دریا وبهش گفتم هنوزم عاشقشم.... خلاصه رابطه مجدد شکل گرفت.... نتایج اعلام شد.... من رشته پزشکی قبول شدم ولی متاسفانه برای آرش نتیجه خوبی نبود وآرش خیلی داغون شده بود......دوباره آرش بامن سرد شد....اینبار رودیگه نمیدونستم چرا.....خودش بعدن بهم گفت که اون روزا خیلی داغون شده بود وازهمه چیز وهمه کس ناراحت بود..... ولی من که نمیدونستم.....دوباره محل ندادنای آرش شروع شد..... جواب پیامامو نمیداد. عاشقانه های دختری ازدیارغم...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های دختری ازدیارغم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : croyaekhis4 بازدید : 213 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 23:14

سکانس پنجم...... بعد ازدعوای شدیدی که بین من وآرش رخ داد...آرش رفت ومن تنها موندم...خیلی ازدستش عصبی بودم...چون احساس میکردم بهم دروغ گفته...دوباره داره درحقم خیانت میکنه.... روزای بدی بود...دلتنگ میشدم واون نبود...ازطرفی ازدستش کلافه شده بودم ازطرفی هم دوسش داشتم ونمیتونستم قیدشو بزنم.... خیلی سخت گذشت...... حالا من بودم وی دوراهی...انتخاب آرش یا جدایی ازاون....واسه هرکدوم دلایل خاصی داشتم ومن....نمیدونستم باید کدوم راه روانتخاب میکردم....بدجوری دلم داغون بود..... بدترین حس دنیا اونیه که عاشقش باشی ولی از رفتاراش ناراحت باشی...رفتارای خشنانه ای که هربار قلبتو میشکونه..... مگه چن بار ی قلب میتونه بشکنه....???چن بار??? خدای من زمان میگذشت اما از آرش هیچ جاخبری نبود...انتظار داشتم که لاقل مثل همیشه بعد از ی چن مدت زنگ بزنه وبگه که اعصابش خورد بوده وحرفاش الکی بود....اما..... نه....اثری ازش پیدا نبود که نبود....حتی توی وبلاگمم نظر نذاشت.....هیچ کجا نبود ومن حالم بدجوری داغون بود...... دیگه فشارای تنهایی داشت منو له میکرد....فرار روبرقرار ترجیح دادم وی شب دلمو زدم به دریا.... اگه آرش نمیاد عاشقانه های دختری ازدیارغم...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های دختری ازدیارغم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : croyaekhis4 بازدید : 225 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 23:14

سلام دوباره.... امروز هم مثه روزای قبل به بدی سپری شد ومن همچنان چشم به راه شنیدن خبری از آرش هستم...اما اون...... سریال عاشقانه مادوتا 5سکانسش کلیک خورده ولی هنوز ته این سریال مشخص نیست ونمیدونم آخرین قسمتش کی خواهد بود.... نقش اول سریال عاشقونه قلبم آرش هست ولی هیچ خبری ازش نیست که نیست..... هرچی منتظرم تو وبلاگ قبلیم نظر بزاره اما فک کنم حتی دیگه به وبمم سرنمیزنه.... البته هنوز آرش ازوجود این وبلاگ مطلع نیست....نمیدونم...شاید این وبلاگو بهش معرفی کنم شایدم نه..... چن روز دیگه تولد عشقم آرشم هست..... دارم دنبال چن تا متن وعکس روز تولد براش آماده میکنم که براش میل کنم...خیلی دوس داشتم تو وبلاگم براش بزارم ولی متاسفانه نمیشه با گوشی این کارارو کرد..... هعععععععععععی...... کجایی آرش?چرا قلبت نامهربون شده?آرش من که این نبود.....گریه هامو که میدید میریخت به هم...براش مهم بودم...تحمل دوری منو نداشت.... خیلی خوب ومهربون بود...برای من...برای قلب من....ولی حالا....دیگه من براش مهم نیستم.... آرش من از روزی که شکوفه وارد زندگیش شد به کل عوض شد...حتی الانم که شکوفه رفته بازم رفتاراش سرده...... د عاشقانه های دختری ازدیارغم...ادامه مطلب
ما را در سایت عاشقانه های دختری ازدیارغم دنبال می کنید

برچسب : دلتنگم وبا هیچ,دلتنگم و با هیچکسم میل,دلتنگم و با هیچکسم, نویسنده : croyaekhis4 بازدید : 254 تاريخ : چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت: 23:14